ورود نماد های ایرانی به مسیحیت
پس از سقوط هخامنشی ، در ساتراپی های غربی آن مانند کوماژن ، پونتوس و فریجیه خاندان های ایرانی هنوز بر سر کار بودند و آداب و سنن ایرانی در آن نقاط رواج داشت و در همین نواحی بود که در حدود قرن دوم و سوم پیش از میلاد آیین های آگونسی پا به عرصه وجود نهادند . آگونسی ها فرقه هایی بودند که به نوعی عقیده عرفانی اعتقاد داشتند و می گفتند که قسمتی از نور یا عقل آسمانی در میان ماده شیر اسیر شده و در پی رهایی خود است . جهان خاکی منزلگاه شر است ولی بارقه الهی که در انسان وجود دارد در نهایت باعث خلاصی وی خواهد گردید . به نظر آنها قسمت اسیر شده نور همچون نی ای که از نیستان بریده شده باشد در فغان می باشد واز جدایی و دور ماندن از چشمه نور شکایت می کند . خود را همچون ملک هایی می دانستند که فردوس برین ماوایشان بوده وحال به اشتباه و یا تقصیر کاری دیگری به این خراب آباد افکنده شده اند . در این جهان هدفی جز بر افکندن حجاب غبار آلود تن ازچهره جان در پیش نمی گرفتند و دست امداد به سوی همجنسان خوش الحال خویش در باغ های روشنایی دراز می نمودند تا راه نجات در پیش پای آنها نهد.
در میان فرقه های آگونسی سه فرقه از همه معروف تر هستند که در شکل گیری مسیحیت نیز نقش مهمی را بازی نمودند ومنابع غربی از آنها به عنوان فرقه های مسیحی اولیه نام میبرند . رهبران این فرقه ها اغلب ایرانی و از خاندان اشکانی بوده اند و هر سه آنها از آیین های ثنوی ایرانی متاثر بوده و خود را حواری مسیح معرفی می کردند . این افراد عبارتند از: مرقیون ، ابن دیصان و مانی .
1- مرقیون
مرقیون مردی ثروتمند از اهالی پونتوس بود که در حدود سال 85 تا 160 میلادی زندگی می کرد . وی در محیطی کاملا ایرانی پرورش یافته بود وبندر سینوپ محل تولد وی در داخل حوزه حکومت ایرانی پونتوس در آسیای صغیر قرار داشت ، وی در ابتدا شاگرد یکی از شاگردان شمعون مغ بود . ابن ندیم دریاره او می گوید: مذهب مرقیون بیش از مذاهب مانی و ابن دیصان با نصرانیت هماهنگی داشته است . عقیده وی بر این بوده که نور و تاریکی دو اصل باستانی هستند و یک هستی سومی نیز در این میان وجود دارد که با آنها اختلاط و امتزاج دارد . در رابطه با این هستی سوم ، طرفداران مرقیون به چند دسته تقسیم می شدند .
گروهی آن را حیات عیسی می دانسته اند
گروهی دیگر عیسی را فرستاده هستی سوم می پنداشتند
و گروه آخر، مسیح را معدلی میان نور و تاریکی می دانسته اند .
شرحی که تئوپمپموس از دین ایرانی در قرن چهارم قبل ازمیلاد می دهد ، نشانه نزدیکی شخصیت های مبترا و مسیح در نزد آگونسیتی ها است ، تئومپمپوس می گوید : ( گروهی از مردم به دو اصل باور دارند . زرتشت مغ یکی را هرمز و دیگری را اهریمن می نامد و نشان داده بود که هرمز روشنی را می ماند و نشان داده بود که هرمز روشنی را می ماند و اهریمن به تاریکی مانده است و میانجی بین آن دو مهر ( میترا) است و از این روست که ایرانیان او را مهر میانجی میخوانند .
2- ابن دیصان
ابن دیصان یا باردیصان نام دانشمندی ایرانی بود که در حدود سالهای 154 تا 222 میلادی می زیست والدینش از پارتیان مقیم شهر رها (ادسا) بودند و خود وی نیز در همان شهر متولد شد به گفته ویدل گرن او فیلسوف ، مورخ ، نژاد شناس ، منجم ، شاعر وورزشکاری بی بدیل بود باردیصان با خاندان های ایرانی مقیم ساتراپی های غربی امپراتور ی اشکانی مانند پونتوس و ارمنستان که اشکانیان و یا فرهنگ اشکانی در آنها حاظر بودند روابط نزدیکی داشت ، در این نواحی مسیحیت را با آیین وی می شناختند . آیین وی نوعی ثنویت بود و در غرب آیین وی را یکی از شعب اولیه مسیحیت به حساب می آورند . پیروان وی به دیصانیه معروف وتا چین گسترش یافته بودند . ابن دیصان را شروع کننده راهی می دانند که بعد ها به وسیله مانی و مزدک دنبال شد . به گفته ابن ندیم ، مذهب ابن دیصان به مانی نزدیک است و یکی از موارد اختلاف در علت اختلاط نور و ظلمت بوده . دیصانیه خود در این مورد به دو گروه تقسیم شده بودند . گروهی از آنها عقیده داشتند نور به اختیار خود با ظلمت آمیخت تا آن را اصلاح کند و گروه دیگر اختلاط را در اثر اتفاق می دانسته اند . تفاوت دیگر آیین ابن دیصان و مانی این بود که مانی ظلمت را زنده می پنداشت و این دیصان آن را مرده می انگاشت . نکته اخیر یاد آور اگوستین قدیس است . اگوستین قدیس یکی از بزرگترین شخصیت های کلیسای مسیحی است که در امر شکل گیری مسیحیت به صورت امروزی آن نقش بسیار مهمی بازی کرد . اگوستین در ابتدا به مدت 9 سال به مانویت پیوسته ودر زمره طلبه های مانوی به حساب می آمد . سپس به مانویت پشت کرده و وارد مسیحیت گردید . ایراد اساسی وی به مانی همین زنده پنداشتن ظلمت بود ودر واقع در این خصوص ، اگوستین از عقاید ابن دیصان پیروی می نمود ،
3-مانی
مانی پسر پاتک از اشکانیان مقیم همدان بود و مادرش مریم نیز ازشاهزادگان اشکانی به حساب می رفت . پیش از تولد مانی پاتک و همسرش به دهکده ای در نزدیک تیسفون نقل مکان می کنند که بعدها شهر بغداد در آنجا تاسیس می شود ( بغداد به معنی داده بغ یا خدا، لغتی فارسی است و ایرانیانی نظیر خالد برمکی و نوبخت منجم ایرانی منصور را در انتخاب آن محل برای پایتختی ترغیب نموده اند ). داستانی که برای تولد مانی ذکر می کنند بسیار شبیه داستان تولد یحیی تعمید دهنده در انجیل است ( عهد جدید ، لوقا ، باب اول ) پدر هر دو در زمان تولد فرزندشان ، نغییر مکان می دهند و هر دو توشط فرشته ای از خوردن گوشت و شراب منع می شوند ، که در هر دو مورد این عمل به معنی تغییر مذهب است . مذهب جدید پدر مانی ، آیین مغتسله بود که قائل به شستن هر چیز بود ودر زمره صابیان حران به شمار می رفتند ، که خود شاخه ای از میترائیسم به حساب می آمد در حر حال مسلم است که عرفان حران در مانی موثر بوده و این اثر تا بدان جا بود که مانی خوردن گوشت و شراب را بری هواداران برگزیده خود به کلی قدغن نمود . مانی خود را تمام کننده راه سه پیامبری می دانست که پیش از وی بسیار محبوب بودند ، یعنی بودا در شرق ، مسیح در غرب و زرتشت در ایران . و کلام خود را حاصل و جانشین کار هر سه این ها می دانست . چرا که عقیده داشت کلام این سه را تحریف کرده اند . شاید به همین خاطر بود که مانویت به سرعت در شرق و غرب بسط یافت ، پیروان وی تحت عنوان بودای نورانی تا چین و ژاپن را فرا گرفتند و در غرب تا فرانسه و اسپانیا گسترش یافتند .
نهضت کاتارها و آلبیژواها که در فرانسه تا اواخر قرون وسطی می زیستند ، از فرقه های مانوی به شمار می رفتند و تنها جنگ صلیبی هشتم که از طرف پاپ بر علیه آنها اعلام گردید توانست به کار آنها خاتمه دهد. مانی همچون باردیصان و مرقیون خود را حواری مسیح معرفی می نمود . ولی نباید فراموش کرد که مسیحیت چه از نظر ظواهر و چه از نظر چگونگی انجیل های رسمی به هیچ عنوان با آنچه که در زمان مانی تحت عنوان مسیحیت شناخته شده بود، شباهتی نداشته است ، به وجود آمدن مسیحیت به شکل امروزی زیر نظر پدران کلیسا و به خصوص اگوشتین قدیس در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم میلادی صورت می گیرد و اگوستین قدیس خود پیش از در آمدن به آیین مسیحیت ، به مدت 9 سال در زمره طلبه های ساده آیین مانی به شمار می آمد .
مانویت در همان زمان خود مانی نیز گسترش چشمگیری یافت و از طرف موبدان زرتشتی ، به عنوان رقیبی خطرناک به شمار آمد . پس از مرگ شاپور اول که از مانی حمایت می کرد موبد موبدان کرتیر توانست مانی را به محاکمه بکشاند و محکوم کند .
شرح این واقعه در سنگ نوشته معروف کرتیر در نقش رستم ثبت است ، بعد از محکومیت و شکنجه ، مانی را بر دروازه شهر جندی شاپور مصلوب می نمایند .
تا زمان رسمی شدن مسیحیت در قرن چهارم میلادی ، مسیحیت همواره مورد حمایت دولت ایران بود ، پس از رسمی شدن آن نیز گروه های نظیر فرقه نصارا از این حمایت بهره مند بودند تا جای که این فرقه را کلیسای ایرانی لقب داده بودند ،و زمانی هم که مسیحیت در چین رونق گرفت آن را با نام دین ایرانی می شناختند ، کلیه تاثیرات فرهنگ ایرانی بر مسیحیت و به خصوص کلیسای کاتولیک در اینجا قابل بررسی نیستندو این مقدار تنها جهت نشان دادن امکان وجود چنین تاثیری ذکر گردید .
نماد های چهار عنصر که به صورت سر ستون ه در تخت جمشید به کار گرفته شدند نیز از جمله این عوامل بودند که امروزه بر سر در اکثر کلیساهای مسیحی و به ویژه کاتولیک دیده می شوند .