تولدت مبارک

دوباره بارون ... دوباره چشمات ...

دوباره عشق و ... دوباره جاده

دوباره یادت ... دوباره گریه ...

دوباره بارون ... پای پیاده ...

            *     *     *

روز میلاد توئه ، جای تو من پیر می شم

وقتی که نیستی پیش من ، از خودمم سیر می شم

دلتنگی هامو چاره نیست ، گریه امونم نمی ده

منو می بخشی گلم ، که از تو دلگیر می شم؟!

شمع ُ فوت کن مثل من ، تو بی کسی خاموش شه

میره که عاشق تو  ... دیگه فراموش شه

کیک ُ ببُر که زندگی ، بدون من شیرینه

اما بعد من کی اشکُ از چشای تو می چینه؟

جای خالی تو رو ، با تنهایی پر می کنم

سنگ می شم سخت می شم قلبمو آجر می کنم

کادوی من مردنمه ، شاید که خوشحالت کنم

من می خوام که جونمو ، هدیه ی امسالت کنم

            *       *       *

دوباره بارون ... دوباره چشمات ...

دوباره عشق و ...

دوباره بارون ... پای پیاده ...

دوباره جاده ...

مگه باز تو باعث بشی که ترانه هام زنده بشن ...

میر عارف موسوی

اگر میر حسین ابتر است و ابتری ننگ ، پس پیامبر ... !



من از این لحظه خودم را پسر میر حسین موسوی می دانم تا به کوته فکران جبره خوار متحجر ثابت شود که میر حسین چندین میلیون پسر دارد.از این پس نام من میر عارف موسوی است.

امروز روز من است !

        

بيا تو هم براي يك بار و واسه هميشه  

به جمع عاشقا بپيوند و ببين چي ميشه

ديگه توي زور خونه ها هم مردامون شريفن

پا برهنه با يه لنگ، صدتا هم وزن و حريفن

تو با زانو بند و نقاب و باتوم و كلاه خود

ناز نفست برادر !! مردونگيت همين بود؟

بزن بذار بميرن،بشكن ،بسوزون و در رو

خدا كه از زير نقاب نمي بينه چشاتو !

بزن ببينم اون دلت تا كي مياره طاقت

كي دستات از غيرتت مي كشه يه كم خجالت

نترس تو هم خس و خاك همين ملك و زميني

نقاب و بردار تا نور حقيقت رو ببيني

لذت همدردي و يك دلي خيلي بيشتره

قدرت عشق از عشق قدرت به خدا بهتره

بيا تو هم براي يك بار و واسه هميشه

به جمع عاشقا بپيوند و ببين چي ميشه!!

میر حسین

 

               میر حسین موسوی

در ضمن ۸ خرداد  تولدم مبارک شایدم تسلیت !

       

         عیدتون مبارک

 

                                                  

بازم برای تو

آره خوبم

چی می خوای ازم بدونی ؟ آره خوبم ، رو به راهم

یاد من کردی عزیزم! منی که یه اشتباهم

آره خوبم ولی تنهام ، دارم از غصه می میرم

چشامو رو هم میذارم دستای تو رو می گیرم

چه جوری ازم گذشتی؟ چه جوری ازم بریدی؟

تو که تنهاییمو دیدی ... تو که تنهاییمو دیدی

آره خوبم ولی بی تو ، زندگی رنگی نداره

بودنم لطفی برای اون دل سنگی نداره

نمی دونی که نبودت ، چه با روزگار من کرد

من ِ بی تو ،توی بی من، من تو آتیش و تو خونسرد

آره خوبم مثل هر روز ،  ولی لحظه هام عذابن

شبا بی تو صُب نمیشن ، همه ی ساعتا خوابن

آره خوبم ولی ...  

بیت بیت این ترانه با اشکم چکید ... 

تاریخ مصرف منم تموم شد ...

     

به من گفت بیا

به من گفت بمان

به من گفت بخند

به من گفت بمیر

آمدم ...  ماندم ...   خندیدم ...  مُردم ...

ناصریا ...

  ناصریا

ناصریا ، هر سال این موقع ها دلم بدجوری میگیره ...

روز دانشجو ... !

برام اس ام اس اومد که : دانش آموز دیروز ، علاف امروز ، بیکار فردا ... روزت مبارک

جواب دادم : علاف دیروز ، خودفروخته ی امروز ، زندانی فردا روز تو هم مبارک !!

این عکس همون دانشجوییه که توفاجعه ی کوی دانشگاه شهید شد انقدر فراموشکار شدم که اسمشو هم از یاد بردم ، این من به اصطلاح دانشجو ... !

                      ...!

این هم جواب دانشجویان عزیز به تبریک روز دانشجو از طرف مسئولین عزیز!!

   

بیوگرافی خسرو معتضد

بیوگرافی خسرو معتضد بدون جبهه گیری!

خسرو معتضد در سال 1321 در تهران متولد شد. پدرش سرهنگ دکترمعتضد و مادرش از خانواده‌های معروف در گیلان بود.

وی دوره ابتدایی را در مدارس «طهوری» و «طوسی» تهران و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های «نمونه تهران»، «ادیب»، «بامداد» و «بوعلی سینا» گذراند. معتضد بعد از اخذ دیپلم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و در سال 1344 در رشته تاریخ و جغرافیا، موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد. وی بعد از وقفه‌ای کوتاه، -‌به دلیل انجام خدمت سربازی-‌ در سال 1349، کارشناسی ارشد خود را در همان رشته و از همان دانشگاه کسب کرد.

معتضد از 16 سالگی به نویسندگی در مطبوعات روی آورد و فضای خاص سال های 1329 تا 1332 -‌همزمان با جنبش ملی کردن نفت-‌ او را به مسایل سیاسی و تاریخی علاقه‌مند کرد. اولین برنامه‌های رادیویی او از رادیو تهران در سال 1337 پخش شد. در سال های بعد، به نویسندگی در مطبوعات و در رادیو و تلویزیون پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به کار خود ادامه داد. معتضد در ابتدای کار خود در رادیو، حدود 20 نمایشنامه و سریال رادیویی عرضه کرد و در طول آن سال‌ها، پس از پایان تحصیلات دوره کارشناسی، سردبیری مجلات «بدیع»، «ترقی»، «پژوهشگر»، «بندر و دریا»، «کهکشان» و «دور دنیا» را برعهده گرفت. مقالات وی طی 20 سال گذشته، در مجلات «کهکشان»، «دور دنیا»، روزنامه اقتصادی «آسیا»، روزنامه سیاسی «اعتماد»، هفته نامه «امید جوان»، ماهنامه «پیام ایران خودرو»، ماهنامه «صنعت حمل و نقل»، فصل نامه «سفر»، ماهنامه «مناطق آزاد» و اخیرا نشریه هفتگی «سلامت» و نشریه هفتگی «سپید» (در زمینه تاریخ پزشکی) به چاپ رسیده و می‌رسند.

خسرو معتضد، در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دوره‌های کوتاه آموزش رسانه‌ای را در کشورهای فیلیپین، مالزی و تایلند با بورسیه یونیسف گذراند.

                 

وی طی ماموریتی از طرف سازمان رادیو و تلویزیون وقت-‌ پیش از انقلاب اسلامی -‌اسلایدها و فیلم‌های مستند تاریخ معاصر ایران را در «ویز نیوز» و «کرونوس» (اوفا) انگلیس و آلمان، یافت و به ایران انتقال داد.

از سال 1375 برنامه‌های مستند تاریخ او با عنوان «فرازهایی از تاریخ معاصر»، «قرن پرماجرا» و «از نگاه تاریخ» و اخیرا «پلی به گذشته» از شبکه‌های داخلی و بین‌المللی سیما پخش شده و می‌شوند. معتضد در حال حاضر، دست اندرکار تهیه سلسله برنامه‌های تاریخی رادیویی و تلویزیونی برای شبکه‌های مختلف صدا و سیماست.

بین‌ سال‌های 1366 تا 1386 یکصد و چهارده عنوان کتاب و رمان تاریخی و سلسله مقالات از سوی انتشارات، جان زاده، توسعه کتابخانه‌های ایران، البرز، پیکان، دور دنیا، شهر آب، علمی، زرین، جاویدان، گلریز، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، نشر ثالث، نشر قطره، روایت، مرکز تحقیقات و پژوهش‌های ناجا و شرکت تجار کیش به چاپ رسیده یا زیر چاپ‌اند.

سریال امام علی

      خوارج عصر ما !

چند ساعت پیش داشتم شبکه های تلویزیون وطنی خودمون رو چک می کردم شاید یه برنامه قابل دیدن داشته باشه . همین طور که نا امیدانه می گشتم دیدم تو شبکه قرآن (فکر کنم اسمش این باشه!!) سریال امام علی  پخش میشه. من زمانی که واسه اولین بار این سریال پخش میشد زیاد درکش نکرده بودم و چیز زیادی ازش یادم نبود واسه همین واسم جالب بود و نگاه کردم. بازی ها عالی ... گریم عالی ... دکور و طراحی صحنه عالی ... فیلم برداری کارگردانی پرداخت ... همه چی عالی وقتی اون سریال رو با سریال طنز "یوسف پیامبر" مقایسه می کنم می فهمم مردم ما چه قدر بد سلیقه شدن. شدیم مثل آدمی که هر غذای مزخرفی رو میذارن جلوش می خوره و بشقابشم لیس می زنه !!

این قسمت سریال مربوط بود به اردوی خوارج نهروان . ابن خباب یه مرد بیابان نشین که نقششو مرحوم حسین پناهی بازی کرده بود همراه زن حامله اش که سوار الاغی بود از نزدیکی اردوی خوارج رد میشدند . لباس (دشداشه) کهنه ای به تن داشت صورتی آفتاب سوخته ، زنش هم  کر و لال بود. داشت آواز می خوند که یه هو سربازای خوارج از توی نیزار پریدند بیرون و راهشونو بستن . از اسم و رسم و شغلش پرسیدند. جواب داد مثل شما عرب و هستم و ... ( نمی خوا م خیلی طولانی بشه واسه اینه که خلاصش می کنم) . سردسته ی سربازا پرسید تو عرب کجا هستی که دشداشه ی کوتاه می پوشی و آواز یا حبیبی می خوانی؟ می دانی که دشداشه ی کوتاه خلاف رسم عرب است. ابن خباب گفت ما جماعت فقیر یک لباس بیشتر نداریم دشداشه ی ما که کهنه شد و کوتاه آن را پیرهن می کنیم و باز وقتی کوتاه تر شد آن را بر سر می بندیم . دشداشه ام کوتاه است تا راحت تر گل لگد کنم ...  داشتم غم نامه می خواندم ....

سرباز ها قانع نشدند و  ابن خباب و زنش رو به اردوگاه بردند و روی تختی چوبی نشوندن و دورشونو گرفتن.زن حامله اش می ترسید بهش تجاوزی بشه و مرد بهش قوت قلب میداد که این ها اکثرا پیر هستند و کاری به تو ندارن! خلاصه شیخ خوارج اومد گفت کجا می روید و .... پرسید مولایت کیست؟ گفت محمد رسول خدا و بعد او علی و شروع کرد به تعریف و تمجید از رسوا خدا و علی (ع). شیخ تا نام علی رو شنید لحنش عوض شد

ادامه نوشته

یک داستان جالب ...

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد

به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: «ماشین من خراب شده. آیا

می توانم شب را اینجا بمانم؟»

 

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و

حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای

عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود. صبح فردا از راهبان

صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند:

 «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»

 

مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.

چند سال بعد ماشین همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد.

راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند، از وی پذیرایی کردند و

ماشینش را تعمیر کردند. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که

چند سال قبل شنیده بود، شنید.

 

صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: «ما نمی توانیم

این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

يه ترانه از يغما گلرويي

خط مي كشم رو ديوار ، هميشه روزي يكبار

تو هم شبيه من باش ، حسابتو نگه دار

ببين كه چند تا قرنه تن به اسيري دادي

دنيات شده شبيه سلول انفرادي

تا چشم به هم مي ذاري مي بيني عمر تموم شد

بين چهار تا ديوار ، وجود تو حروم شد

چوب خط اين اسيري ، ديواراتو پوشونده

همين روزا مي بيني كه فرصتي نمونده

بيرون بيا خودت باش ،  تو آدمي نه برده

هميشه باخته هر كس  شكايتي نكرده

عاشق زندگي باش زندگي شغل و پول نيست

تو امتحان بودن  ،‌ برده بودن قبول نيست


ترانه اي كه سياوش قميشي به بهترين نحو ممكن اونو خونده و خيلي تاثير گذاره هر چند اين ترانه تو بيت آخر بدجوري مي افته

یک اشتباه که برای من بزرگه

سلام ترانه ی "حسرت خواب" از کارای خودم رو میذارم واسه دانلود ، این ترانه با یه کم حذف و بالا پائین کردن بیت ها به اسم "کما" و ابتدا به اسم علی بحرینی تو اینترنت منتشر شد که بعدها هم خواننده و هم علی بحرینی هر دو اذعان کردن که این ترانه کار منه . به هر حال قضيه حل شد!

این هم لینک های دانلود:

       کما                   mp3 ۱۲۸                             خواننده: وحید پور زارع

       کما                   ogg ۶۴                                آهنگ ساز: بابک جهانبخش

       کما                  ۲۰ wma                                تنظیم : پوریا حیدری


برای دانلود روی لینک مورد نظر کلیک راست کنین و بعد گزینه ی ... save target as رو بزنين و بعد از تعيين لوكيشن save كنين

متن کامل ترانه :

       حسرت خواب

خط به خط احساس من، با اسم تو شرو شده

دیدن تو برای من  ،  دیگه یه آرزو شده

تو اینجا نیستی و دلم ، همیشه بی تاب توئه

نیستی ببینی عاشقت ، تو حسرت خواب توئه

رو در و دیوار دلم ، ترانه ی عشق شماس

بیا ببین بیا ببین که عاشقت توی کُماس

به هر طرف رو می کنم ،خیالته ... نگاهته ...

چشمامو می بندم و باز ، رویای روی ماهته

تو رو به چی قسم بدم از تو عزیزتر ندارم !؟

قسم به جون بی وفات، من هنوزم دوست دارم

قسم به چشمای تو که از عشق تو کم نشده

بیا تا بی تو این دلم ،  تسلیم ماتم نشده

غریبم هرجا که میرم، هرجایی بی تو غربته

تنهایی خیلی سخته و دلم دیگه بی طاقته

خوارم نکن پیش همه ، هر چی کشیدم بسمه

آتیش نزن به قلب من ، درد خودم مگه کمه !؟

اگه یه ذره عشق هنوز تو قلب تو مونده باشه

اگه یکی برای تو ، ترانمو خونده باشه

می دونی که چی می کشم ، می فهمی حال و روزمو

میشنوی اگرم نخوای، گریه و آه و سوزمو

نمی دونم به کی بگم ، که چی اومده بر سرم

از کی گلایه بکنم ؟ به کی شکایت ببرم ...

خوارم نکن پیش همه ...

آه ...

چه روزهاییست شب هایی که سیگار تنها همدم من است!  و به پای من می سوزد و می میرد ...

چون من که می سوزم و ... 

 چیزی نمانده که تمام شوم

خدایا من اگر فراموشت کرده ام تو چرا ؟!

   

بعد صد ها هزار سال از خاک          چه مهم است پاک یا ناپاک ؟

                چه مهم است سبک اسپیس راک ؟!

چه مهم است با پول یا بی پول؟    چه مهم است ماله یا شاقول؟

آفت حافظه باکتری دقیق                   مثل آب دهان مرده رقیق

حافظه خود کلانتر جان است            بر سرت بشکند هوار شود

                  مثل زندان ژان وار ژان است ... (محسن نامجو)

سوره ی محمود

بنام آنکه محمود را این ریختی آفرید (۱)   و در آن نشانه های فراوان است (۲)   و ما به شما چشم ندادیم مگر برای دیدن نشانه های محمود (۳)   و دولت نهم (۴)   نه آن خاتمی سوسول (۵)   و درحالیکه اسرائیل محو میشود (۶)   همانا پس باید در ایران قحطی بیاید (۷)   و برق هی برود (۸)   و بنزین سهمیه ای باشد (۹)   چونکه صواب دارد (۱۰)   ای کسانیکه هنوز به محمود ایمان نیاورده اید (۱۱)   همانا بروید زودتر ایمان بیاورید (۱۲)   که ما او را آفریدیم (۱۳)   تا شما اینقدر مصیبت بکشید که در آن دنیا بار گناهانتان کم بشود (۱۴)    ژ گ پ چ (۱۵)   همانا که این چهار حرف در عربی نمیباشد (۱۶)   ولی ما چون خدائیم حال میکنیم که بگوئیم (۱۷)   و این اعجاز ماست (۱۸)    همانطوریکه محمود (۱۹)   و ما به شما مسکن دادیم (۲۰)    تا محمود مشکلش را حل بکند (۲۱)    و نعمتهای فراوان دادیم (۲۲)   تا محمود برایتان جیره بندی بکند (۲۳)   بلکه قدر نعمتهای ما را بیشتر بدانید (۲۴)   خ (۲۵)   و این حرف سرکاری بود (۲۶)   همانطوریکه محمود هست (۲۷)    و ما به شما گاز دادیم (۲۸)   تا ترکمنستان آنرا قطع بنماید (۲۹)   و کی فکرش را میکرد که اینطوری بشود (۳۰)   جز محمود (۳۱)   آیا نمی بینید (۳۲)   که نفت سر سفره مردم است (۳۳)   و جزایر تنبان (!) مال امارات (۳۴) همانگونه که خزر مال روسیه (۳۵)   و "مال روسیه" مال مردم ایران (۳۶)   و محمود برای آبرو حیثیت میجنگد (۳۷)   چونکه ناپلئون گفته است هر کسی برای آنچه که ندارد میجنگد (۳۸)   و نشانه های بسیار است (۳۹)   پودر رختشوئی (۴۰) چای (۴۱)   برنج (۴۲)   روغن نباتی (۴۳)   و کلاً هر آنچه که میشود خورد (۴۴)   پس آیا شما نمی بینید (۴۵)   که اینها سرطان زاست (۴۶)   و باید نداشته باشید (۴۷)   ولی لبنانیها باید داشته باشند (۴۸)   و فلسطین هم همینطور (۴۹)   همانگونه که قبلاً بوسنی هرزگووین داشت (۵۰)   و چچن این گوش (۵۱)   و چچن آن گوش (۵۲)   که وقتی شما زیر بمب و موشک بودید (۵۳)   پس اینها کدام گوری بودند که از شما حمایت نکردند (۵۴)   ولی شما خودتان را برایشان جر میدهید (۵۵)   چون شما خدا دارید ولی آنها ندارند (۵۶)    همین محمود را میفرمایم (۵۷)   که همه چیز به او مربوط است (۵۸)   جز تورم و گرانی (۵۹)   ولی ناراحت نباشید (۶۰)   بروید بمیرید چون به شما پاداش زیاد میدهیم (۶۱)   در بهشت (۶۲)   که درخت هم دارد (۶۳)   و به شما در بهشت روزی دو استکان چائی میدهیم (۶۴)   مفتی (۶۵)   و سه بشقاب برنج (۶۶)   بازم مفتی (۶۷)   و چسفیل فراوان (۶۸)   که همان ذرت بو داده است (۶۹)   که هرچی هست از محمود بو داده خیلی بهتر است (۷۰)   پیف پیف (۷۱)   کی اینو بهشت راه داده (۷۲)   و ما فرمودیم تمام مردم ایران (۷۳)   ولی اینکه ایرانی نیست (۷۴)   خاک بر سر وطن فروشش بکنند الهی (۷۵)   و همانا ما فقط حرف راست میزنیم (۷۶)   همانطوریکه محمود (۷۷)   همین (۷۸) دوباره پ ژ گ چ (۷۹) دیگه راست راستی همین !  (۸۰)

نگاه از زاویه ای دیگر ...

 مطلبی رو تو یه سایت خوندم که منو به فکر فرو برد ...

 سلام به تو فاحشه !

راستی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این «ایثار» است ! مگر هردو از یک تن نیست؟ مگر هر دو جسم فروشی نیست؟ تن در برابر نان ننگ است. بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان و به نام دین و متدینین تمامش می کنند ، شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین ...

گاهی ...

آپ قبلی به دلم ننشست به جاش یه شعر از خودم رو گذاشتم که با همه ی احساسم برای همه ی احساسم گفتم ...

گاهی از تنگی دل

در و دیوار و آئینه و آب

همه جا روی تو را می بینم

چشم هایم را که فرو می بندم

باز هم پنجره ای

رو به تو باز می شود

و اتاق کوچک تاریکم

از عطر نفس های تو پُر

منم و تنهایی

و تویی که در درونم هستی

گاهی از تنگی دل ...                          

 

فقط یه عکس ساده !

فقط یه عکس ساده !

ورود نماد های ایرانی به مسیحیت

با یه آپ متفاوت چطورین؟

ورود نماد های ایرانی به عالم مسیحیت

◙ بهمن یشت، از پادشاهان هخامنشی به عنوان نماینده های میترا یاد می نماید و پلو تارک نقل می کند که در زمان هخامنشی پارسیان پادشاه را رهاننده بشر محسوب می کرده اند .

◙ کوروش پادشاه شکست ناپذیر دوران باستان بود و میترا نیز لقب شکست ناپذیر داشت (مهر نبرز) .

◙ کوروش ، میترا و همین طور مسیح هر سه محبوب مغان یودند و این کوروش بود که مغان را به پارس برد و قدرت داد .

◙ پارسیان و مغان کوروش را پدر می خواندند ، همان طور که مسیحیان مسیح را پدر خطاب می کنند و در آیین میترا هم آخرین رتبه از مراحل هفت گانه تشرف (هفت شهر عشق) مرحله پدر و یا پیر بوده ( و شاید سمت پیر مغان یادگاری از زمان کوروش بوده باشد )

◙ به گفته گزنفون پارسیان دوازده طایفه می شدند و روسای این طوایف همواره در رکاب کوروش بودند همچون دوازده برج فلکی که میترا را مشایعت می کردند و دوازده حواری مسیح که همراه او بودند .

◙ کلاه مخصوص پاپ ، میتر (میترا) خوانده می شود .

◙ پاپ ژول اول در سال 354 میلادی روز 25 دسامبر را به عنوان روز تولد مسیح اعلام نمود . اما 25 دسامبر پیش از این همواره تحت عنوان تولد میترا در آغاز زمستان جشن گرفته می شد و تا کنون هم به صورت شب یلدا جشن گرفته می شود .

◙ سقراط  درباره  شاهان هخامنشی می گوید: ( همین که فرزند ارشد شاه به جهان می آید جشنی بر پا می کنند و پس از آن نیز هر سال در تمام آسیا روز تولد وی را جشن می گیرند ) .

◙ گرفتن جشن تولد در زمان هخامنشیان ابداع و یا معمول گردید ، پس بعید به نظر نمی رسد که جشن میلاد پایه گذار حکومت آنها تحت عنوان جشن میترا  و یا شب یلدا ( یلدا به معنی تولد است ) تا به امروز بزرگ داشته می شود .

◙ ارنست رنان عالم قرن نوزدهم می گفت ، اگر مذهب مسیح در اثر حادثه ای از میان رفته بود ، امروزه غربیان میترایی بودند .

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

عشق سرعت

یه آلبوم متفاوت با یه سبک متفاوت با شعرهای متفاوت با یه خواننده ی متفاوت تر !!

قسمتی از شعر عشق سرعت

قدرت عشق یا عشق قدرت     مدرنیته یا سنت

تو محور شرارت     ژیان و عشق سرعت ؟!

مسکن رنج و درد    به صورت قرص و گند !

شام و ناهار نداریم   جاش می خوریم کیک زرد !!

انتخابای تستی      ازدواجای قسطی

دو زار ته گنجه بود   فرستادیم فلسطین !! ...

 غیرت سیب زمینی   توسعه سبک چینی     دموکراسی دینی      پیتزای قورمه سبزی !!!

بچه های پاپتی        چلو کباب ساعتی

قاچاق زن به دوبی       آدمااااای غیرتی !!!

خون با اسانس اچ آی وی      آنفولانزای مرغی

یکی از وبا می میره       یکی جنون گاوی ...

عاشقای قزوینی     توسعه سبک چینی     دموکراسی دینی      پیتزای قورمه سبزی !!!

   ...

   دانلود   آلبوم "عشق سرعت" از گروه کیوسک

1- عشق سرعت          2- بی تربیت           3- ذغال خوب         4- همه رقم موجود است

5- افسوس       6- شب رفت        7- تو کجایی      8- مینی بوس سبز      9- عمو اسدولا

اینم عکس گروه ، خواننده و آهنگساز گروه : آرش سبحانی

آرش سبحانی

                 گروه کیوسک

  توصیه می کنم حتما دانلود کنین  مخصوصا : عشق سرعت و بی تربیت و  همه رقم موجود است و تو کجایی رو. مطمئنم از همه ی آهنگاشون لذت می برین ...

نتایج نظر سنجی

از چندین ماه قبل برای انتخاب بهترین ترانه سرا از نظر دوستانی که اینجا سر می زنن یه نظر سنجی راه انداختم.

از ۱۶۳ رایی که داده شده نتایج زیر به دست اومد :

              یغما گلرویی

    ۱-                   یغما گلرویی                           ۳۱.۹ ٪

                                            دکتر افشین یداللهی

   ۲-                        افشین یداللهی                      ۲۱.۴ ٪

 

                                           علی بحرینی

۴-                       علی بحرینی                        ۱۹٪

                 مریم حیدرزاده

۴-                   مریم حیدرزاده                        ۱۱.۶٪

                                               نیلوفر لاری پور

۵-                 نیلوفر لاری پور                          ۶.۷٪

                                        محمد علی بهمنی

۶-               محمد علی بهمنی                    ۳.۶ ٪

                    افشین سیاهپوش

۷-              افشین سیاهپوش                      ۳ ٪

۸-               فرید احمدی                            ۲.۴ ٪

یه ترانه ی دیگه ...

     حسرت خواب

خط به خط احساس من، با اسم تو شرو شده

دیدن تو برای من  ،  دیگه یه آرزو شده

تو اینجا نیستی و دلم ، همیشه بی تاب توئه

نیستی ببینی عاشقت ، تو حسرت خواب توئه

رو در و دیوار دلم ، ترانه ی عشق شماس

بیا ببین بیا ببین که عاشقت توی کُماس

به هر طرف رو می کنم ،خیالته ... نگاهته ...

چشمامو می بندم و باز ، رویای روی ماهته

تو رو به چی قسم بدم از تو عزیزتر ندارم !؟

قسم به جون بی وفات، من هنوزم دوست دارم

قسم به چشمای تو که از عشق تو کم نشده

بیا تا بی تو این دلم ،  تسلیم ماتم نشده

غریبم هرجا که میرم، هرجایی بی تو غربته

تنهایی خیلی سخته و دلم دیگه بی طاقته

خوارم نکن پیش همه ، هر چی کشیدم بسمه

آتیش نزن به قلب من ، درد خودم مگه کمه !؟

اگه یه ذره عشق هنوز تو قلب تو مونده باشه

اگه یکی برای تو ، ترانمو خونده باشه

می دونی که چی می کشم ، می فهمی حال و روزمو

میشنوی اگرم نخوای، گریه و آه و سوزمو

نمی دونم به کی بگم ، که چی اومده بر سرم

از کی گلایه بکنم ؟ به کی شکایت ببرم ...

خوارم نکن پیش همه ...

این متن کامل یکی از ترانه هامه که بابک جهانبخش روش آهنگ گذاشت و پوریا حیدری تنظیمش کرد و نمی دونم کی خوندش بالاخره ! نمی خواستم تا روزی که نیومده بیرون متنشو بذارم ولی بنا به دلایلی مجبور شدم این کارو بکنم ...! 

غزل ترانه

                                                            برس به دادم

       پشت دیوار نگاهت   ‌‌‌ذره ذره آب میشم 

 نازنین برس به دادم که دارم سراب میشم

  روی ماهتو می بینم همیشه تو خواب و رویا

توی حسرت نگاهت من شبیه خواب میشم

گرمی عشق تو در من خونه ای که تنگ و تاره 

 توی انتظار دستات من دارم شراب میشم

  بیا که چیزی نمونده  تک و تنها برم از دست 

 کمرم شکسته بی تو من دارم خراب میشم

  بیا که افتادم از پا  توی برزخی که ساختی 

من در انتظار مرگم شکل یک حباب میشم

    من یه بوم خالیم که رو یه دیوار شکسته

توی یه خونه ی متروک به یاد تو قاب میشم

   عاشقی بدون تو نه  زندگی بدون تو هیچ 

 دور گردن وجودم من خودم طناب میشم                 عارف

 

آرتمیس

 

سلام بچه ها خوبین همگی؟ بعد از مدت ها دوباره به روز کردم وبلاگمو. منو که فراموش نکردین؟

این کاتری هست که خودم طراحی کردم و ساختم. به نظرتون چطوره؟ نظرتون برام مهمه. چون فعلا ماکته و اصل محصول رو نساختم

آرتمیس اولین فرمانده ی جنگی زن بود که فرماندهی ناوگان دریایی خشایارشا رو تو دریای مدیترانه و دریای سیاه به عهده داشته. زن با درایت و شجاعی بود که تونسته بود حاکمیت این دریاها رو ایرانی کنه. این یه افتخار نیست که ما ۲۵۰۰ سال پیش فرمانده ی جنگی زن داشتیم؟!

تبر نزن به ريشت ...

                                                 جنازه ي عمودي

تکیه بده به دیوار ، قایم شو پشت سیگار 

 زیر زبونت فقط دشنام ، فحش و لیچار

به هیچ کجا زل بزن ، تو حالت بهت و شوک 

 عقده هاتو خالی کن، با ناله های هر پک

وقتی که غرق دودی ، یادت بیار کی بودی

اما حالا چی هستی؟ جنازه ی عمودی !

 دنيا برات كوچيكه ، اندازه ي يه تابوت 

تو دستاي توهُم ، تو موندي مات و مبهوت

 تن تو باتلاقه و  نفس برات  نمونده

 كسي واسه جنازت، یه فاتحه نخونده  

تو ميزبان مرگي ،  تو سايه ي توهُم 

افتادي از چشاي   نا مهربون مردم !

حالا كه با تباهی‌‌ كه شده كار و پيشت

آرزو هاتو كُشتي ، تبر نزن به ريشت !

غم با تو همنشينه ،تا اين باشي همينه

پشت نگاه سردت، فقط يه نقطه چينه ...                        عارف عزیزی

 

براي تمام كساني كه در باتلاق خود در حال مرگند و من نمي دانم دوستشان دارم يا نه ...!

بعد از مدت ها ...

مدت ها بود نمی تونستم ترانه بگم ولی دیشب تو بدترین زمان ممکن به سراغم اومد تا منو دو ساعت از امتحان فیزیکی که دوبار تا حالا افتادم ننداخت ولم نکرد. هر بار که یه مدت نمی تونم ترانه بگم و بعد شروع می کنم به ترانه گفتن می فهمم طعم و نوع ترانه هام کمی عوض شده اما این بار خودم هم تعجب کردم از این ترانه :

تکیه بده به دیوار قایم شو پشت سیگار

زیر زبونت فقط دشنام فحش و ریچار !

به هیچ کجا زل بزن تو حالت بهت و شک

عقده هاتو خالی کن با ناله های هر پک

...

تقریبا تموم شده یه ویرایش کوچیک می خواد به محض تموم شدن کاملشو میذارم ....

تفلد !!

احساس نمی کنین امروز دنیا قشنگ تره؟ فکر می کنین چرا ؟!

 

           بابا تولد منه !!!!!!!!!

 

حالا دست دست دست !!   آه آه آه !!! 

یه ترانه

   تقلا

چرا فک کردی که اشکام یه فریبه؟

چرا من برات شدم مثل غریبه؟

به جز عشق تو بگو  بگو چی بود گناه من

خدا کنه نگیرتت هرگز این اشک و آه من

من فقط یه ذره عشق از تو تمنا کردم

واسه عاشق شدنت عمری تقلا کردم

واسه ی به تو رسیدن حتی از خودم گذشتم

دیگه از عشقی که پاش من یه اسیر شدم گذشتم

واسه اینکه بت چشمات نشکنه پیش دل من

چشامو به روی تو بستم و از تو هم گذشتم

انتخاب سختیه            یا تو یا عشق

با تو بی عشق         بی تو با عشق

حالا خیلی فاصله س   از تو تا عشق

با تو بی عشق        بی تو با عشق

 باز مجبور شدم یکی از ترانه های تقریبا قدیمیمو بذارم.  این روزا زیاد به اینترنت دسترسی ندارم واسه همین نمی تونم آپ کنم یا به وب هاتون سر بزنم. معذرت از همگی

حكايت نظر سنجي وبلاگ ما !!

سلام بچه ها

از اون جايي كه شركتي كه من ازش نظر سنجي گرفتم خيلي ... از آب در اومد من از يه شركت ديگه نظر سنجي گرفتم . پس همه ي راي هايي كه داده بودين با عرض شرمندگي پريد. لطفا دوباره و هر نفر يه بار در روز و به يه نفر مي تونه راي بده. ممنون ميشم دوباره شركت كنين